اول:
حدود سال ۱۳۹۲ که اوایل شروع کارم بود و تجربه کافی در برخورد با مشتری و مدیریت کار را نداشتم، گاهی اتفاق میافتاد برای پایان یافتن کار طراحی یک سایت بیش از حد زمان میگذاشتم و برای مثال حتی عکاسی، ویرایش عکسوفیلم و تولید محتوای آن را هم به عهده میگرفتم. این پروژه همیشه بالای یک سال زمان میبرد و هر چه هم مدت طولانیتر میشد من برای پایان یافتن کار بیشتر وقت میگذاشتم.
ایده من آن زمان این بود که نباید هیچ پروژهای نا تمام بماند و من باید حداکثر توان و وقتم را برای اتمام کار بگذارم و من خطای هزینه های تلف شده را در نظر نمیگرفتم.
با گذشت سالها تازه متوجه شدم یعضی پروژهها اگر در ماه اول انجام نشود پس دادن پیشپرداخت و پایان دادن به قرارداد خیلی به صرفهتر از تلاش برای انجام آن کار به هرقیمتی است.
دوم:
وقتی که دوره کاردانی را به پایان رساندم و برای کارشناسی ثبت نام کردم در ترم چهارم به بعد هم درگیر این خطا بودم (الان متوجه شدم!) . من بین درسهای تئوری و بیربط مهندسی! کامپیوتر گیر کرده بودم و از آن طرف هم به خودم میگفتم این همه هزینه کردم حیف است که رها کنم.
درآخرین ترم هم ۲۴ واحد باقی ماند که ۱۲ واحد آن پاس شد و بقیه با مساعدتهای مدیر گروه و پادرمیانی با استاد درسهای ریاضیمهندسی و آمار احتمالاتمهندسی بالاخره من با معدل ۱۲:۰۳ از دانشگاه فارغ التحصیل شدم.