گرایش بقا (۱)

حدود سال ۹۶ بود که من پیشنهاد کار برای راه‌اندازی و مدیریت یک فروشگاه اینترنتی را دریافت کردم . آن زمان من این موقعیت رو بزرگترین رویدادی حرفه‌ای خودم می‌دیدم.

حتی قراردادهایی که بسته بودم را کنسل کردم و پیش پرداخت‌ها را هم به مشترانم پس دادم! تصورات من این بود که با شراکت و همکاری با یک سرمایه‌گذار خوش فکر، من حتما بعد از یک سال مدیر یک فروشگاه اینترنتی تخصصی هستم و فقط پشت میز کارم، تیم برنامه نویسی خودم را مدیریت می‌کنم. و از سودی که از شراکت در این فروشگاه نصیبم می‌شود روی علاقه های خودم سرمایه گذاری می‌کنم و مثلا به چند کشور خارجی سفر می‌کنم و… .

اما غافل از این که من دچار گرایش بقا بودم و موفقیت خودم را بیش از اندازه تخمین زده بودم.

بعد از ۶ ماه متوجه شدم که دچار توهم «دیجی‌کالایی» بودم و همه آن تصورات برداشت های خام از کسب و کار و ایجاد درآمد بود.

من بعد از یک سال با تلاش ۱۰ برابری توانستم از آن شرکت جدا شوم و این تجربه‌ی بزرگی شد که در شروع کسب کار بیشتر واقع بینن باشم.

 

 

5

3 پاسخ

  1. دورد. بهترین حس‌رو زمانی می‌گیریم که با بهره‌گیری از تجربه‌هامون متوجه رشد خود می‌شیم. پاینده باشین.

  2. سلام
    زندگی سراسر درس و تجربه است به مرور که بزرگتر می‌شویم پخته‌تر و باتجربه‌تر خواهیم شد. مهم این هست که که آن‌ها را ببینیم و به عنوان پله‌ای برای رشد و پیشرفت استفاده کنیم. موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

باز کردن چت
سلام
چگونه می توانم کمک کنم؟