“با خیال راحت بنویسید و منتشر کنید”
تقدیم به سعیدخان قائدی، سلطان برنامهنویسی، عاشقتولیدمحتوا،پُرمشغله و بینظیر ????????
اجازه بده اینطور شروع کنم.
چند روز پیش کلیپی از برنامهی کتاب باز که مهمان برنامه آقای مجتبی شکوری بود در اینستاگرام دیدم. حرفهای تاثیرگذار مجتبی شکوری برایم جذاب و قابل تامل بود.حس کردم از تکتک جملهها و متانت رفتار و کلام این شخص میتوان آموخت.
پست را برای چند نفری از بچههای محتوا فرستادم. میدانستم که این افراد دغدغهشان رشد و یادگیری است.
سعید قائدی در پاسخ به من یکی دیگر از پستها را که خانم مشایخی مهمان برنامه بود، برایم فرستاد .آنهم فوقالعاده بود و من از حرفهایش نکات ارزشمندی دریافت کردم.
آدمها گاهی اشتباه میکنند و اشتباه من ارسال پست مجتبیشکوری برای یکی از مخاطبین اینستاگرامم بود. کسی که جنسش با من فرق دارد. اما تا آنشب نمیدانستم.
از بچههای محتوا نبود. فردی معمولی که بنظر میآید دوستدار یادگیری است و میخواهد زندگی را از زاویهی دیگری ببیند و تجربه کند، اما اینطور نبود.
وقتی پست معرفی کتاب “شجاعت دربرهوت” با کلامِ گرم مجتبی شکوری را برای او فرستادم، آنرا اینگونه تعبیر کرد:” حرفهای قشنگی که فقط توی کتابهاست. ”
از نظر او آدمها دو رو، ریاکار و ترسناکاند،خب این آدم خودش را معرفی کرد. ما نمیتوانیم خصلتی و چیزی را در دیگران تشخیص دهیم، مگر اینکه خودمان هم آن خصوصیات را داشته باشیم و یا تجربه کرده باشیم.
از نظر او حرفهای شکوری فقط به درد من و امثال من میخورند(خوشبینها) بنظر او من فردی زیادی خوشبین هستم، زنی هستم که سرم توی زندگی خودم است و از اتفاقات و دنیای اطرافم ظاهرا بیخبرم!
سعی کردم به او بفهمانم که این تصور توست و خیلیها مثل تو فکر نمیکنند، اما مرغش یک پا داشت و دیدگاه منفی و تصوراتش از دنیای فکری من بسیار دور بود. بنابراین گفتگو بیفایده بود.
احساس کردم انرژی منفی زیادی به من وارد شد. این آدم حالش بد بود.
گفتگو و ارتباط با این افراد تمام انرژی ما را میبلعد و بتدریج باعث میشود ناخواسته به دام افکار سمی آنها بیفتیم.
بنابراین ترجیح دادم گفتگو را ادامه ندهم و بگذارم در دنیای تیره و تار و کوچک خود بماند.
بله سعید خان…
دلم میخواست به او بگویم من کسانی را میشناسمکه قلبشان به اندازهی دریاستو بامحبتاند، دلم میخواست از سعید قائدی برایش بگویم که با چه انرژی و انگیزهای برای یاری به دوستانش پیشقدم میشود و هنر باحالبودن را ترویج میدهد.
اما نگفتم؛ زیرا کلمات را برای اهلش باید خرج کرد و من کلماتم را برای کسانی خرج میکنم که لایق کلماتِ ارزشمندند و یاریگر دوستان و همنوعانشان هستند.
سعیدخان، رشد و پیشرفت شما در نوشتن خصوصا برنامهریزی نوشتن صفحات صبحگاهی را به شما تبریک میگویم؛ امیدوارم با تداوم به نتایج شگفتی دست یابید.
با احترام????????????????
فروردین ۱۴۰۰
لینک کلیپ های اشاره شده:
3 پاسخ
سعید چه نامه ای کاش یکی هم برای من از این نامه ها می نوشت حسودی ام شد…
یادم باشه یه نامه برات بنویسم سعید. خانم کیهانی که خیلی عالی نوشته.
چه خوب که لینک کلیپها رو هم گزاشتید