خیلی وقته که میخواهم مثل همه لیست دوستان در وب سایتم داشته باشم و امروز میخوام دوستان محتواییم و حس و تجربه ای که باهاشون دارم برا بگم:

1. بیتا کیهانی:
   وقتی زندگی نامه اش را در سایت خواندم واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم و پیش قدم شدم برای تغییر قالب سایتش . او با لحنی خیلی آرام و جدی صحبت میکند و من روز های اول خیلی ازشون حساب می‌بردم . اما بعدها متوجه شدم که حالت صحبت کردنش با همه این چنین هست یک بار هم در گروهی عنوان کرد که خیلی اهل نقد نظر نیست و در گروه های تلگرامی فعال نیست ولی بعد از گذشت چند ماه وی رهبر و مدیرگروه فعال تولید محتواست.
   در دورهمی هایی که داشتیم پیش قدم در تدارکات و پذیرایی شدن و حس خوبی برای همه داشت. که اصلا در روز اول مشخص نبود.
2. کاوه کارگر:
   من کاوه را با سایتش شناختم اوایل خیلی روی مخ بود یک پست را صد جا به اشتراک می‌گذاشت که دیده بشه و حرص همه را در میاورد . ولی بعدتر دیدم که ایدها و انگیزهای خوبی داره و الان هم جدی تر در سایت و نوشتن کتابش فعال شده . او اهل شیراز است و در معدن کار می کند البته کارگر معدن نیست! دوستی خوبی داریم و با هم شوخی هم میکنیم.
3. مریم حسنلو:
   در حوالی آذر ۹۸ بود که من به طور اتفاقی با صفحه ایشان در اینستا‌گرام آشنا شدم خوانش شعرهای ترکی با لهجه اصیل خیلی دلنشین بود بعد ها در دوره کارخلاقانه در عید ۹۹ به من سفارش طراحی سایت داد بعدها از نوشته هایش متوجه شدم درگیر سرطان هست (اکنون بهبود یافته).
   او خیلی خجالتی هست و همیشه با ملاحظه فراوان درخواستی از کسی میکند . به شدت در داستان نویسی مهارت دارد و از نظر من استاد داستان نویسی هست.
4.  امیدرضا احمدی:
   امید رضا لهجه شیرین شیرازی دارد و ۱۵ روز در وسط خلیج فارس کار میکند.
   اوایل خیلی کم رنگ بود و در سایت فعال نبود خیلی سخت میگرفت نوشتن را بعدها که در لایو و تماس تصویری دیدمش خیلی بچه باحال بود.
   الان هم به من قول داده شیراز در هتل مهمونم کنه.
5. نجمه رضایی:
   نجمه دختری با جسارت بود از اولین پیام که برای طراحی سایت به من داد مشخص بود که در حال پاره کردن پیله خود هست . بعدا در سایتش (و البته خیلی جا های دیگه) نوشته که رشته تربیت بدنی و شغلی معلم ورزش بودن را بوسیدم و گذاشتم کنار و دوستام بنویسم و بنویسم .
   یادم هست که اولین نوشته سایت یک داستان بود که خودش با صدایش گرم و رسایش خوانده بود و من دقیقا اون داستان آقا مرتضی را حس کردم.
   اکنون نجمه رضایی پله های توسعه فردی را بالا میرود و من افتخار دارم که هر هفته با او لایو دارم در باره موضوعاتی که یک روز قبلش تصمیم میگیریم .
6. معصومه عظیمی پارسا
   معصومه فعال حقوق زنان هست و همیشه وقتی به من پیام میدهد این طور شروع می‌کند:«آقای مهندس سالم خدا قوت!».
   او با تمام محدویتهایی که داد هیچ وقت دست از نوشتن بر نداشت و در هدف و ایده ای که دارد محکم و پابرجاست . راستش نوشته ایش را من خیلی نمی‌خوانم ولی در تلگرام گروهی با هدف توانمندسازی زنان ایجاد کرده ه من هم یک بار افتخار ارایه درا آن گروه را داشتم.
   بسیار مهربان و سنجیده صحبت میکند و من هیچ وقت از کمک کردن بهش دریغ نمیکنم.
7. پوریا جامعی
   پوریا را من با کانال تلگرامش که آهنگهای خارجی بسیار عالی منتشر می‌کند شناختم اوایل فکر نمیکردم در محتوا فعالیت داشته باشد و الی اکنون بسیار قوی و هدفمند کار می‌کند .
   در عکس پروفایلش برعکس من موهای پرپشت و بلندی دارد و من فکر میکردم هم سن سال من هست بعدا در اولین دورهمی که هم را دیدیم موهایش را گوتاه کرده بود و متولد ۷۴ بود.
8. لیلا راهپیما
   لیلا راهپیما را اولین بار در ایستا گرم شناختم که هر شب یه فایل صوتی با عنوان داستان ۱۰۰۱ شب منتشر می کرد که من هیچ وقت آنها را گوش نکردم! بعدها در کلاس کار خلاقانه برای طراحی سایت درخواست داد و متوجه شدم که در حوزه روانشناسی فعالیت میکند . او هم شیرازی است و خیلی محافظه کار بود ولی بعد از تولید و انتشار محتوا  خیلی صمیمانه با همه ارتباط برقرار میکند.
   او هم اکنون یک مادر است و ما همه منتظر دیدن فرزند گل ایشون هستیم . و جدید در پیج جدیدش مطالب در باره روانشناسی هر روز منتشر میکند.
9.  ادامه در روزهای بعد…..